تحقیق رایگان با موضوع دانش آموزان، دانش آموز

غیره را خواستار شدند و آنها بودند که فعالیتها را در تونس، مصر، لیبی و غیره آغاز کردند. این یعنی جنبشها و احزاب اخوانالمسلمین ابتدا مواضع نداشتند، اما این گروهها به دلیل تقابل سالها با استبداد نظامهای حاکم و افدامات سرکوبگر آنان از موقعیت مردمی خوبی برخوردارند، و در مراحل بعدی مدیریت اعتراضات را بدست گرفتند. در واقع این گروههای اسلامی نوعی میانهروی را بین نظامهای حاکم و گروههای افراطی انتخاب کردهاند، چراکه قلع وقمع نظامهای سرکوبگر و مواضع تند گروههای افراطی را به یک اندازه محکوم میکنند. (سایت افران،1389)
از صحبتهای انجام شده با گستره وسیعی از مردم لیبی شامل دانش آموزان، دانشجویان و قضات اینطور به نظر میرسد که در حال حاظر اخوانالمسلمین از حمایت کمی در بین افراد محافظهکار در جامعه اهل سنت برخوردار است. به نظر این عده از افراد، اخوانالمسلمین از نظر دیدگاه خود نسبت به اسلام با دیدگاه آنان با اسلام دارای تفاوت است. آنها به بیگانگان اجازه میدهند تا در امور کشور دخالت کنند این در حالی است که هدف از انقلاب لیبی جایگزینی یک دیکتاتور با یک دیکتاتور دیگر نبوده است. با این وجود بسیاری از ناظران اعتقاد دارند که اخوانالمسلمین تحولات آینده لیبی را بر عهده خواهد گرفت. (اندیشهسازان نور، 1388) با توجه به خصوصیت اسلامخواهی مردم لیبی، شورایی که مسئولیت اداره لیبی بعد از قذافی را برعهده گرفت، به شدت تلاش کرد تا خود را اسلامی نشان دهد. به همین جهت، در اقدامی که بیشتر رسانههای دنیا آن را پوشش دادند و مباحث مختلفی دربارهاش صورت گرفت، رئیس دولت جدید، در هنگام برعهده گرفتن رسمی مسئولیت در مقابل همه به نشانه شکر سجده کرد و اعلام نمود به دنبال ایجاد حکومت اسلامی در لیبی است. (خواجه سروری، 1391: 103و104)
این مسئله بازتاب فراوانی در جهان داشت. از سویی نشان دهنده عمق اسلامخواهی حرکتهای انقلابی مردم منطقه بود و تأییدی بر بیداری اسلامی در لیبی داشت. از سوی دیگر اظهار نگرانی غرب را از تمایلات اسلامی در این منطقه به دنبال داشت.
در خصوص اسلامگرایی و ادعای ایجاد حکومت اسلامی، دو نگرانی عمده وجود دارد، نخست اینکه با توجه به سنتی بودن جامعه لیبی، این حکومت حالت سمبلیک و شعاری داشته باشد. به این معنا که ادعای پایبندی حاکمان به اسلام مدنظر باشد و اسلام سیاسی پیاده نشود. تاکید بر سجده حاکم جدید و شعار ” الله اکبر” میتواند نشان دهنده همین رویکرد باشد. از سوی دیگر با توجه به حضور سلفیها در لیبی و در حکومت جدید، ممکن است اسلامگرایی به تمایلات سلفی تعبیر شود که هر دو صورت آن خطرناک است. هر دو گونه این احتمالات میتواند در نگرش مردم منطقه به اسلام سیاسی تغییر منفی ایجاد کند.
این نکته راباید توجه داشت که هر چند خیزشهای مردمی منطقه اهداف گوناگونی را پیگیری میکند، اصلیترین خواسته آنها اجرای احکام الهی در سیستم حکومتی و ایجاد یک حکومت مردمی با در نظر گرفتن ارزشهای اسلامی است و مهمترین دلیل این ادعا این است که سردمداران این خیزشهای مردمی در لیبی، گروههای اسلامی هستند. اما اینکه آیا انقلاب مردمی در لیبی به ایجاد یک حکومت اسلامی منجر خواهد شد یا نه، پرسشی است که باید با بررسی دقیق اوضاع کنونی لیبی به آن پاسخ داد. برای پاسخ به این پرسش، نخست باید دیدگاهها و نگرشها سیاسی و ایدئولوژیکی در درون اعضای شورای انتقالی و دولت موقت بررسی شود. شورای انتقالی مهمترین عنصر تصمیمگیر در ساختار حکومتی لیبی متشکل از پنجاه و یک نفر است که سه گروه گوناگون فکری را در خود جای داده است؛ گروه نخست، لیبیایی های خارج نشینی که به علل گوناگون، جلای وطن کرده بودند و اکنون به لیبی باز گشتهاند. آنها عمدتاً بدون تفکر سیاسی بوده و بیشتر تکنوکرات هستند و با یک حکومت ایدئولوژیک، موافقت چندانی ندارند. گروه دوم همکاران سابق قذافی هستند که هر یک از آنان سالها با رژیم قذافی همکاری داشتهاند؛ این گروه مورد حمایت غرب هستند و اعتقادی به برقراری حکومت اسلامی ندارند؛ و اما گروه سوم، اسلامگراهایی هستند که با نگرشهای گوناگون در شورای انتقالی فعالیت دارند. برخی از آنان وابسته به اخوانالمسلمین، برخی دیگر وابسته به تفکرات تند سلفیها و برخی دیگر، مسلمانان میانهروی هستند که با انگیزههای مذهبی در پی جایگزین کردن قوانین اسلامی در ساختار حکومتی لیبی هستند.
شیخ صادق الغریانی، مفتی تبعیدی لیبی که طرفداران بسیاری در این کشور دارد و مدتها پیش به انگلستان مهاجرت کرده بود و اکنون به لیبی بازگشته، داعیه برقراری حکومت اسلامی را در لیبی دارد. عبدالله ناکر انقلابی دیگری که میانهروست و طرفداران زیادی در میان انقلابیون دارد؛ وی از عناصر تاثیرگذار در حکومت آینده لیبی است و نیز گفته میشود، فردی اسلامگر و مستقل و میانهروست. از سوی دیگر هرچند، مردم لیبی مذهبی هستند و بر استفاده از قوانین اسلامی در حکومت آینده لیبی تاکید دارند، وقتی با آنها صحبت میشود، خود نیز نمیدانند که چه میخواهند؛ بنابراین، مشکل اصلی مردم لیبی، ناآگاهی سیاسی نسبت به تفاوت حکومتها و نگرشهای سیاسی است. (سایت css ایران،1390)
فصل هفتم
جمعبندی، نتایج و پیشنهادات