منابع تحقیق درباره جامعه مدرن، جهان اسلام، فرهنگ و تمدن

یک پیام نیست. (آقایی، صفوی، 31:1365)
اخوانالمسلمین جنبشی سیاسی ـ مذهبی است که به دنبال دگرگونیهای اساسی در جوامع اسلامی است. یکی از اعتقادات اساسی اخوانالمسلمین “قدرت تفوقناپذیر اسلام در حل مسائل اجتماعی و سیاسی مسلمین است.” (عنایت،104:1363) که در واقع جوهر اصولگرایی اسلامگرایی است.
اگر حسن البناء رهبر سیاسی اخوانالمسلمین بود، افرادی چون سید قطب و محمد غزالی نمایندگان برجسته فکری اخوانالمسلمین بودند. باید گفت که تفاوت طهطاوی، خیرالدین پاشا تونسی، سید جمال، محمد عبده، رشید رضا و سید قطب در سیر تحول جنبش بیداری اسلامی کاملاً مشهود و اساسی است و هر چه بدینسو نزدیک میشویم ویژگی مبارزهجویی آن قویتر شده و از التقاطگرایی آن کاسته میشود. اندیشههای سید قطب بیانگر این خلوصگرایی و اصولگرایی و مبارزهجویی است.
سید قطب تمامی جوامع موجود را جاهلی میداند و جوامع اروپایی را اوج جاهلیت مدرن تلقی میکند و اینجا است که تفاوت اساسی و تعیین کننده اندیشه وی با پیشگامان اسلامگرایی که برتری و پیشرفت تمدن اروپایی را پذیرفته بودند، خود را نشان میدهد. سید قطب به تعریف دوباره واژههای “توسعه” و “توسعه نیافتگی” و معرفی معیارهای جدید برای پیشرفت و ترقی پرداخت. قطب تأکید میکرد که جامعه توسعهیافته جامعهای نیست که در نقطه اوج تولید مادی است، بلکه جامعهای توسعهیافته است که تفوق اخلاقی از خود نشان دهد. جامعهای که از نظر علم و فناوری در اوج است، ولی در اخلاقیات در حضیض، آن جامعه عقبمانده است، در حالی که جامعهای که در اخلاقیات در رده بالا است ولی از نظر علم و تولید مادی در پایین، آن جامعه پیشرفته است. (سیدقطب، 1379: 74)
نهضت امام خمینی اوج گرایش اصولگرایی اسلامی است که دیگر جنبشهای اسلامی در سراسر جهان تحت تأثیر موفقیت ایشان در تأسیس جمهوری اسلامی توانا شدند. تفکر و طرح امام خمینی در واقع تلفیقی از هویت و توسعه بود. در حالی که رهبران پیشین جنبش بیداری اسلامی چون: سید جمال به دنبال توسعه و تجدد بودند و برخی هم به صورت کمرنگی بر هویت تأکید میکردند. امام خمینی همانگونه که به دنبال احیای هویت اسلامی بودند، توسعه نیز در گفتمان وی از جایگاه ویژهای برخوردار بود، توسعهای که در چارچوب هویت اسلامی تعریف میشد. نظریه سیاسی امام منحصراً در قالب و شکل اسلامی مطرح میشد و همین امر موقعیت و ویژگی ممتازی به امام خمینی در جنبش اسلامگرایی در جهان اسلام میدهد. (بابی،105:1379)
انقلاب اسلامی ایران، به رهبری امام خمینی، در تولد و تحرک بسیاری از جنبشهای اسلامی در جهان اسلام نقش داشته است. افول قومگرایی، ناسیونالیسم، لائیسیسم، راه را برای حضور قدرتمندانه اسلامگرایی در منطقه مهیا کرد و انقلاب اسلامی و اندیشههای امام خمینی هم تأثیر فراوانی در این روند گذاشت. در میان رهبران بیداری اسلامی در جهان عرب، اندیشههای سید قطب تا حدی به اندیشههای امام نزدیک بود. “آیت الله خمینی و سید قطب هر دو راه حل نهایی مسائل را در راهی میدیدند که برای فهم اسلام داشتند. هر دو جهان را به صورت تقابل ما و آنها در نظر میگرفتند. آیت الله خمینی دو قطب این تقابل را مستضعف و مستکبر مینامید و سید قطب آن دو را جاهلیت و اسلام؛ هر دو آن دسته از بخشهای جهان که نظام اسلامی بر آن حاکم نیست ـ و در این جا ما میتوانیم آن بخشهایی را نیز که رفتار دینی بر آنها حاکم نیست به آن دسته اضافه کنیم ـ قلمرو جاهلیت و استکبار دانستهاند”(خدوری،30:1389) در نظر اندیشمندانی چون امام و سید قطب، اسلام هم دین است و هم دولت و ارزشها و الگوهای رفتاری غرب نمیتواند با ارزشهای اسلامی سازگار باشد. (به نقل از کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی، نوشته علی اکبر ولایتی)
3 ـ 6 : درآمدی بر اسلام سیاسی
اسلام سیاسی، اصطلاحی است که در برابر اسلام سنتی پدید آمده و به دنیای مدرن تعلق دارد. (بهروز لک،138: 50) بر اساس نظریهگفتمان، اسلام سیاسی گفتمانی است که هویت اسلامی را در کانون عمل سیاسی قرار میدهد. در گفتمان اسلام سیاسی، اسلام به یک دال برتر تبدیل میشود. (بابی، 20:1379)
از آنجایی که اسلام در بعد سیاسی و مذهبی دارای قدرت یکپارچه و یک صدایی نمیباشد، اسلام سیاسی اصطلاحی است که برای اختصار تنوع نظریات سیاسی در جامعه اسلامی به کار میرود. اگر چه مسلمانان از لحاظ فکری به دو فرقه تقسیم میشوند؛ یک اکثریت سنی و یک اقلیت دهدرصدی شیعه، اما به راحتی میتوان گروههای سیاسی دو جریان مذهبی را شناسایی کرد. علاوه بر این بیان “اسلام سیاسی” گاهی به عنوان یک “بدعت نو” محسوب میشود. بسیاری از گروههای اسلامی رادیکال تاریخ پر از کشمکشی با دولت دارند. تاریخچه این کشمکشها گاهی به ابتدای قرن (قرن بیستم) نیز میرسد. اما این گروهها به طور فزاینده اهمیت مییابند، چرا که به عنوان یک چالش پیچیده و جدی برای دولتهای غربی محسوب میشوند و در ضمن تهدیدکننده وضع موجود منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا هستند. ارائه طرح جایگزینی یک نظام اسلامی به جای نظام امپریالیسم غربی از دیگر منابع تهدید توسط این گروهها به شمار میرود.
“بابی سعید” معتقد است که مفهوم اسلام سیاسی بیشتر برای توصیف آن دسته از جریانهای سیاسی اسلام به کار میرود که خواستار ایجاد حکومتی بر مبنای اصول اسلامی هستند. بنابراین اسلام سیاسی را میتوان گفتمانی به حساب آورد که گرد مفهوم مرکزی حکومت اسلامی نظم یافته است. اسلامگرایی طیفی از رویدادها از پیدایش یک ذهنیت اسلامی گرفته تا تلاشی تمام عیار برای بازسازی جامعهی مطابق با اصول اسلامی را در بر میگیرد. (همان:20)
3 ـ 6 ـ 1 ـ مبانی اسلام سیاسی
1 ـ اعتقاد به ابعاد فراگیر دین
“غلامرضا بهروز لک” معتقد است که در گفتمان اسلام سیاسی، دین فقط یک اعتقاد نیست، بلکه ابعادی فراگیر دارد و تمامی عرصهی هیئت آدمی را در بر میگیرد. (بهروز لک،39:1386)
2 ـ اعتقاد به جدا ناپذیری دین از سیاست.
اسلام سیاسی بر تفکیکناپذیری دین و سیاست تأکید کرده و مدعی است اسلام از نظریهای جامع درباره دولت و سیاست برخوردار است و به دلیل تکیه بر وحی از دیگر نظریههای سیاسی متکی بر خرد انسانی، برتر است. (حسینی زاده،17:1386)
3 ـاعتقاد به تشکیل دولت مدرن بر اساس اسلام
اسلام سیاسی از تعبیرهای اسلامی برای تبیین و توضیح وضعیت سیاسی جامعه استفاده میکند و بازگشت به اسلام و تشکیل حکومت اسلامی را تنها راهحل بحرانهای جامعهی معاصر به شمار میآورد. اسلام سیاسی در پی ایجاد نوعی جامعه مدرن است که در کنار بهرهگیری از دستاوردهای مثبت تمدن غرب از آسیبهای آن به دور باشد. (همان: 18)
4 ـ اعتقاد به استعمار غرب عامل عقبماندگی مسلمانان
اسلامگرایان عقبماندگی سیاسی مسلمانان را زاییده استعمار جدید غرب میدانند و به این وسیله با دست گذاشتن بر حساسیتهای امت اسلام، میخواهند به عقبماندگی مسلمانان پاسخ گویند. (روا، 1378: 23)
هدف نهایی اسلام سیاسی، بازسازی جامعه بر اساس اصول اسلامی است و در این راه بهدست آوردن قدرت سیاسی، مقدمهای ضروری تلقی میشود. به نظر “محمدعلی حسینیزاده” هواداران اسلام سیاسی، اسلام را به مثابه یک ایدئولوژی جامع در نظر میگیرند که دنیا و آخرت انسان را در بر گرفته و برای همه حوزههای زندگی دستورها و احکامی روشن دارد. (حسینی زاده، 1376: 17)
3 ـ 6 ـ 2 : عوامل ظهور اسلام سیاسی
اندیشمندان دلایل مختلفی برای ظهور اسلام سیاسی در جهان برشمردهاند از جمله: شکست نخبگان غیرمذهبی سکولار (فواد عجمی)، فقدان مشارکت سیاسی (فواد عجمی، تدا اسکاچپول)، بحران خرده بورژوازی (نیکی کدی، مایکل گیلسنان)، دلارهای نفتی و توسعهی نابرابر (مایکل فیشر)، اثرات زوال فرهنگی (گیلسنان، فواد عجمی و مایکل فیشر).(بابی، 26:1379) “بابی سعید” این دلایل را رد میکند و در نقد آنها معتقد است که این دیدگاهها، علیرغم تاکید بر وجود مشکلات پنجگانه فوق در درون دنیای اسلام، نمیتوانند توضیح دهند که چرا رویکرد و انتخاب مردم برای حل این معضلات، اسلامگرایی است و نه گفتمانهای دیگری، چون لیبرالیسم و یا سوسیالیسم. وی معتقد است که گرچه جمیع این روایتها کمک میکنند تا توضیحات مفیدی از بحران فراهم شود، اما توضیحات قانعکنندهای مبنی بر اینکه چگونه بحران در نظم سیاسی، عامل ظهور اسلامگرایی میشود، ارائه نمیدهند. (همان،55) “بابی سعید”، کمالیسم و بحران در آنرا ریشهی ظهور اسلامگرایی میداند به نظر او ناتوانی کمالیسم در سرکوبی مخالفان موجب مطرح شدن اسلامگرایی بهعنوان بدیلی به جای آن شد.
3 ـ 6 ـ 3 : تفاوت اسلام سیاسی با جریان بنیادگرایی
بار معنایی واژگان بنیادگرایی، رادیکالیسم، اسلامگرایی و اسلام سیاسی متفاوت است. دالهایی چون بنیادگرایی و رادیکالیسم در زمینه فرهنگ غربی بار معنایی کاملا منفی یافتهاند. اما، واژگان اسلام سیاسی و اسلامگرایی دالهایی نسبتاً خنثی و فاقد بار منفی هستند. (بهروزلک، 1386: 39) بنیادگرایی سنتی، حرکتی است، اعتراضآمیز علیه حکام منحرف و خائن که اصول اسلام، قرآن و حدیث را به فراموشی سپردهاند و مانع تطبیق شریعت با موضوعات اجتماعی شدهاند. (روا، الیویه، 1385: 4 و 5)
اسلام سیاسی بر خلاف بنیادگرایان و سنتگرایان مدرنیته را به طور کامل نفی نمیکند، بلکه میکوشند تا اسلام را با جامعه مدرن سازگار نشان دهد. البته اینان جنبههای سکولار تمدن غرب را نفی کرده و مشکلات جامعههای معاصر را به دوری از دین و معنویت نسبت داده و راه رهایی از آنها را توسل به ارزشهای دینی و بازگشت به اسلام میدانند. (حسینیزاده، 18:1386)
فصل چهارم
بیداری اسلامی : تونس
4 ـ 1: مقدمه :
وقوع انقلابی مردمی و گسترده که نظام مستحکم و مسلح به نیروهای امنیتی و نظامی نیرومندی چون نظام زینالعابدین بنعلی در تونس را به زیر میکشد، به سادگی نشان دهنده عدم مقبولیت گسترده نظام و در نتیجه فقدان کامل مشروعیت آن میباشد. انقلاب تونس همچون سایر انقلابهای مردمی نشاندهنده به حداقل رسیدن مشروعیت نظام حاکم بود؛ نظامی که آزادیهای سیاسی و مدنی را با شعار دولت رفاه مصادره کرد و در نهایت هیچ یک از این دو را محقق نساخت. در قیام مردمی تونس طبقات و گروههای مختلفی حضور داشتند، و حضور قابل ملاحظهای از تمامی بخشهای جامعه به شکل فزاینده در موفقیت انقلاب تونس تاثیرگذار بوده و به ویژگی مثبت این تحولات تبدیل گردیده است. در این میان ائتلاف گروههای اسلامگرا و خواهان توسعه سیاسی بیش از آنکه منوط به اهداف مقطعی یعنی موفقیت در مبارزه علیه نظام سیاسی موجود باشد، ناشی از اهداف بلند مدتی همچون پر کردن خلاء یک نظام سیاسی دموکراتیک و اسلامی بوده است.
4 ـ 2: درآمدی بر تاریخ سیاسی تونس
تونس کشوری است که جمهوری تونس و یا جمهوری تونسی نیز نامیده میشود. در زبان عربی نام پایتخت تونس به (معنای تمام کشور) است. استان قدیمی روم در آفریقا تحت سلطه اعراب ابتدا افریقیا و سپس تونس نامیده شد. (گروه مترجمین صراط، 113:1389) در حدود سال 746 میلادی اسلام وارد منطقه شمال آفریقا میشود و حدود 15 سال بعد وارد کشور تونس میگردد. عقبه بن نافع فرمانده سپاه اسلام پس از ورود به تونس، شهر کاروان (قیروان کنونی)، را بنا نهاد و آنجا را پایگاه و قرارگاه گسترش اسلام به منطقه شمال آفریقا قرار داد. فاطمیها نزدیک به سه سال در تونس حکومت کردند و شاید ریشه شیعیان موجود در تونس به همان دوره برمیگردد. (گزارش، 170:1389) این کشور از سوی غرب با الجزایر و ازسوی شرق و جنوب با لیبی هممرز است. اکثریت مردم تونس(حدود98درصد) مسلمان و در فقه