تحقیق رایگان با موضوع سازمان ملل متحد، سازمان ملل

۳d render of Virus and DNA
گردیده بود، آزاد کنند. همچنین اصول سوسیالیستی کتاب سبز علیه مالکیت خصوصی با مخالفت علما مواجه شد. در جریان رویاروییهای بعدی قذافی مشروعیت علما و تفاسیر فقهی آنها را مورد حمله قرار داد. قذافی با ایجاد یک دولت اسلامی مخالفت ورزید و دین و سیاست را دو نیروی جدا از هم در نظر گرفت. (دکمجیان، 1366: 344و 345) از اوایل دهه 90 قرن بیستم میلادی سازمانها و گروههای اسلامی تحت سرکوب رژیم قذافی قرار گرفتند اما به دنبال حملات 11 سپتامبر 2011 سیاست سرکوب گروههای اسلامی تنها توسط قذافی صورت نگرفت، بلکه ایالات متحده نیز به طور گستردهای وارد این جریان گردید؛ لذا اینجاست که یگانه هدف سازمانهای مبارز اسلامی لیبی مانند اخوانالمسلمین لیبی، سرنگونی رژیم قذافی گردید.
6 ـ 5 ـ 4: فساد گسترده: فساد گسترده یکی دیگر از ویژگیهای بارز حکومت قذافی بود، طوری که بر اساس آمارهای شفافیت بینالمللی لیبی در سال 2010، فساد در لیبی از تمام کشورهای مورد بررسی در جهان عرب بیشتر بود. البته جمعیت کم لیبی و درآمدهای هنگفت نفتی آن باعث شده بود تا این کشور از نظر رفاه اقتصادی به مراتب بهتر از کشورهایی چون مصر، یمن، و سوریه باشد. در واقع لیبی در زمره ثروتمندترین کشورهای جهان عرب و آفریقا بوده است. این کشور یکی از بالاترین درآمدهای سرانه را در قاره آفریقا داشته و طی دهه 1980 سرمایهگذاری قابل توجهی در عرصه اجتماعی داشت. (تافت، یول و هنسن، 1390: 135) با این حال، این به معنای فقدان چالشهای اقتصادی در این کشور نیست، بلکه بیکاری و عدم توزیع عادلانه ثروت در لیبی نیز وجود داشت، طوری که نرخ بیکاری در حدود 30 درصد بود. (قزوینی حائری، 1390: 70) در مجموع میتوان عدم توزیع عادلانه قدرت و ثروت در کنار فساد گسترده و شکافهای قبیلگی و محلی، پتانسیل اعتراضی بالایی را علیه قذافی، به ویژه در مناطق شرقی کشور ایجاد کرده بود. در این میان فقدان جامعه مدنی و نهادهای مدرن باعث تاثیر بیشتر نیروهای محلی و قبیلگی در این کشور شده است.
در خصوص ویژگیهای تحولات لیبی توجه به نکات زیر ضروری است :
1 ـ اعتراضات از نواحی شرقی کشور که شکاف دیرپایی با منطقه طرابلس داشته، آغاز و این مناطق به سرعت از دست طرفداران قذافی خارج شد. با این حال در نواحی غربی کشور مقاومتهای قابل توجهی از سوی قذافی و طرفدارانش انجام گرفت و به نظر میرسد که اگر حمایت و پشتیبانی ناتو وجود نداشت، احتمالا انقلابیون هرگز موفق به فتح تمام مناطق کشور نمیشدند. این امر، شکافهای محلی قبیلگی را در لیبی نمایانتر میکند.
2 ـ مدل اعتراضات در لیبی به سرعت به جنگ داخلی تغییر شکل داد، طوری که تحولات این کشور را نمیتوان در قالب یک انقلاب مدرن طبقهبندی کرد. در واقع در میان انقلابهای اخیر جهان عرب، تحولات لیبی غیرمدرنترین انقلاب محسوب میشود. (Aronson, 2011) بهرهگیری طرفین منازعه از سلاحهای سنگین و فتح شهرها پس از بمبارانهای شدید ناتو و منازعات خونین، این امر را نمایانتر میکند.
3 ـ در لیبی همانطور که گفتیم، شبکههای قوم و خویشی و شکافهای محلی و قبیلگی نقش موثری داشته است؛ جامعه لیبی هنگامی که اعتراضات آغاز شد و رژیم نتوانست سیاست “تفرقه بینداز و حکومت کن” را دنبال کند، براساس خطوط فوق دچار گسست و چندپارگی شد؛ نیروهای مسلح نیز براساس همین شکاف تجزیه شدند، طوری که برخی به مخالفان پیوستند و برخی در کنار قذافی ماندند.
4 ـ تحولات لیبی، تجلی شکافهای عمیق اجتماعی و قبیلگی در جامعهای است که در آن هویت ملی، دولتسازی و دستگاه اداری – حکومتی منسجم شکل نگرفته و بنابراین چشمانداز تداوم تنش و انتقامگیری و حتی جنگهای داخلی در این کشور مورد کاملا واقعی است و از این لحاظ تفاوتهای بارزی با تحولات در مصر، تونس و یا حتی بحرین و سوریه دارد.
5 ـ یکی از شاخصههای انقلاب مردم لیبی، حضور پررنگ اسلامخواهان به عنوان موتور محرک حرکات مردمی بود و شعار الله اکبر، تنها شعاری بود که هیچ رقیبی در اعتراضات نداشت.
6 ـ از نظر واکنش خارجی، عملا هیچ کشوری از حکومت قذافی حمایت نکرد و با گسترش منازعات در این کشور، ناتو و در رأس آن آمریکا به بمباران مواضع قذافی و حمایت تسلیحاتی از مخالفان و همچنین اعمال منطقه ممنوعه پروازی پرداختند. در واقع فتح شهرهایی چون طرابلس و سرت، تنها پس از پشتیبانی عملیاتی ناتو امکانپذیر شد. در رابطه با چرایی موضع غرب و در رأس آن آمریکا باید توجه داشت که قذافی فاقد متحد منطقهای و یا حمایت روسیه و چین در شورای امنیت بود؛ همچنین این کشور برخلاف بحرین و یمن اهمیت استراتژیک چندانی برای غرب نداشته و حمله به آن گزینهای کمخطر بود که زیانی را متوجه غرب نمیکرد؛ در چنین شرایطی، حمله به لیبی میتوانست باعث ترمیم پرستیژ بینالمللی آمریکا شود. (دهشیار، 1390: 10)
6 ـ 6: بیداری اسلامی در لیبی
لیبی در حال حاضر بیش از شش میلیون جمعیت دارد که 97 در صد آن را مسلمانان اهل تسنن (عمدتاً مالکی) تشکیل میدهند. همچنین نزدیک به 120 قبیله در این کشور وجود دارد و در چند سال گذشته گرایشهای آشکاری از اسلامگرایی در این کشور دیده میشود. تحولات جدید خاورمیانه عربی نیز برگرفته از این گرایشات است. نوع حکومت معمر قذافی در 42 سال گذشته باعث شده تا وی مشروعیت خود را در سطوح مختلف از جمله سیاسی و اقتصادی از دست بدهد. وی به عنوان یک رهبر دمدمیمزاج که تنها به قدرت میاندیشد هر جایی که منافعش دستور میداد، چادر میزد. (همشهری آنلاین، 1387) چنین مسئلهای شهروندان هر کشوری را به سمت شورش و قیام میکشاند و از آنجا که بدنه اصلی و متن اجتماعی مردم لیبی را اسلام تشکیل میدهد، بی شک این اعتراضات مردمی همانند دیگر کشورهای عربی خاورمیانه، رنگ و بوی دینی به خود میگیرد. اصولاً به همین خاطر بود که قذافی قبل از اوجگیری اعتراضات و قیامهای مردمی در حرکتی نمایشی به مسجد رفت و اقامه نماز خود را خود در اختیار گرفت و پس از نماز نیز شروع به خواندن قرآن کرد. او اگر چه رفتارهای دیوانهواری ازخود بروز میداد، اما خوب میدانست که اگر قیامی در لیبی آغاز شود و اسلامگرایان و همچنین مردم معترض به خیابانها بیایند، دیگر نمیشود، تداوم حکومت را تضمین کرد. (پوینده، 1390: 28)
اسلامگرایی در لیبی در نتیجه سیاستهای بسته و ریاکارانه معمر قذافی خیلی آهسته توسعه پیدا کرد. قذافی پس از به قدرت رسیدن این را میدانست که برای تداوم قدرتش باید هر از گاهی دم از اسلام بزند تا از این طریق مشروعیت سیاسی خود را در کشوری مسلمان از دست ندهد. بنابراین در سالهای اولیه به اجرای قوانین دینی در رابطه با تعدیه، پیاده کردن حدود اسلامی و بستن کلیساها و کلوپها دست زد و همچنین یک مفتی اعظم را برای لیبی منصوب کرد تا نشان دهد از نهاد مذهبی در کشور حمایت میکند. اما تظاهرگرایی وی جواب نداد و اندیشههای اسلام سیاسی کمکم خود را نشان داد و برای مبارزه با حکومت آماده شدند.
این مسئله باعث شد تا قذافی با اشراف به این موضوع که اسلامگرایان در حال قدرتگیری اجتماعی ـ سیاسی هستند، از سال 1977 مبارزه خود را علیه نهاد روحانیت آغاز کند. در همین ایام بود که “الطاهر الضاوی” از سمت مفتی اعظم لیبی استعفا داد تا در کنار اسلامی که مردم به آن پایبند بودند، باشد. نه اسلام منحرف و ناقصی که قذافی برای مشروعیتیابی به شکل ریاکارانه به تبلیغ آن میپرداخت. این حرکت اولین گام رویارویی دولت و روحانیت را به نمایش گذاشت. پس از این، قذافی مشروعیت و تفاسیر فقهی روحانیون لیبی را مورد حمله قرار داد. در سال 1980 انجمن اسلامی لیبی به جبهه ملی برای نجات پیوست و مبارزات خود را علیه حکومت آشکارتر کرد. در پس این حرکت، دیکتاتور لیبی با گسترش ناآرامیها در کشور به دستگیری و زندانی کردن اسلامگرایان دست زد و حتی بسیاری از اعضای گروههای اسلامی چندگانه یعنی حزب التحریر اسلام، الدعوه الاسلامیه، الجهاد، التبلیغ، اخوانالمسلمین و غیره را اعدام کرد. این رویکرد سبب شد تا اسلام مبارز در این کشور تقویت شود. رفتاری که در حال حاضر و بر اثر تحولات اخیر کشور به شکل پررنگی خود را نشان میدهد. (پوینده، 1390: 29)
6 ـ 7: چگونگی آغاز حرکتهای مردمی در لیبی
بحران جاری در لیبی با مجموعهای از حوادث در بنغازی و سایر نواحی شرقی که به سرعت از کنترل قذافی خارج شدند، جرقه خورد. اگر چه گروههای اپوزیسیونی لیبی روز 17 فوریه را به عنوان روز خشم معرفی کردند تا یاد اعتراضاتی را که پنج سال قبل برگزار شده بود پاس دارند، در 15 و 16 فوریه مسئولان لیبی برای جلوگیری از اعتراضات محدودی که خواهان آزادی یک وکیل شده بودند، از خشونت استفاده کرده و چند نفر از معترضین کشته شدند. در مراسم تدفین کشتهشدگان و سایر مراسم اعتراضی نیز مسئولان لیبی از خشونت استفاده کردند که موجب گسترش درگیریها و تقابلها شدند. در آشفتگی متعاقب این وقایع، گفته میشود نیروهای امنیتی لیبی هنگامی که گروههای اپوزیسیونی به طور مستقیم با نیروهای مسلح درگیر شدند و برخی مکانهای امنیتی را مورد حمله قرار دادند، از سلاحهای سنگین در مقابله با معترضان استفاده کردند. در این میان، به سرعت کنترل مردم بر نواحی شرقی کشور نمایان شد و اعتراضات وسیعتری در نواحی دیگر کشور بروز کرد. در این اثنا گروهی از افسران نظامی و واحدهای ارتش و مسئولان غیرنظامی از حکومت کنارهگیری و به معترضان پیوستند. (Blancherd, 2011) روزهای خشم در لیبی با سرعتی حداکثری به یک جنگ تمام عیار، و پس از آن به مناقشهای بینالمللی بدل شد. بحران لیبی به دلایل متعددی از شکل یک اعتراض مدنی خارج شد و به صورت یک منازعه مسلحانه داخلی درآمد. در پی تشدید بحران لیبی چندین قطعنامه از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد به تصویب رسید، از جمله؛ قطعنامه 1970 در 26 فوریه 2011 (7 اسفند 1389)، که به موجب آن شورای امنیت علاوه بر تحمیل پارهای تحریمها بر دولتمردان لیبی، صلاحیت دیوان بینالمللی کیفری را برای تحقیق در خصوص جنایات قذافی به تصویب رساند. اما قطعنامه دوم شورای امنیت در خصوص لیبی در 17 مارس 2011 (27 اسفند 1389)، با عنوان قطعنامه 1973 تصویب شد که به موجب آن بر فراز لیبی منطقه پرواز ممنوع ایجاد شد. این قطعنامه با برقراری منطقه پرواز ممنوع، پرواز کلیه هواپیماها بر فراز لیبی را ممنوع اعلام کرد و به سایر کشورها اجازه داد در جهت اجرای این ممنوعیت، برقرای آتش بس و دفاع از غیرنظامیان، تمام تدابیر لازم از جمله تدابیر نظامی را اتخاذ کنند. (محمدیان، 68:1390) متعاقب تصویب این قطعنامه نیروهای نظامی برای اجرای آن (قطعنامه 1973) وارد لیبی شدند و ناتو فرماندهی عملیات نظامی در لیبی را بر عهده گرفت. صرفنظر از بحثهای زیادی که در خصوص این اقدام شورای امنیت و ناتو در گرفت، این نیروها در لیبی مستقر شدند و در نهایت با کشته شدن معمر قذافی به دست انقلابیون، رژیم 42 ساله او سرنگون شد.
6 ـ 8: عوامل شکلگیری این حرکتها
در مورد دلایل شکلگیری این تحولات در لیبی به صورت فهرست وار میتوان به موارد ذیل اشاره کرد؛ رشد جنبشهای اسلامی و مردمی پس از شکست رژیم صهیونیستی از حزب الله لبنان و حماس در فلسطین، فشار مردم و جنبشهای اسلامی حکومت جهت چرخش در سیاست خارجی و اتخاذ رویکرد ضد استکباری و ضد صهیونستی، تاثیرپذیری از انقلاب اسلامی ایران، سرکوب گروههای اسلامگرا و جنبشهای اسلامی ، بیتفاوتی در برابر مساله فلسطین و سیاستهای غاصبانه رژیم صهیونیستی، آشکار شدن فساد سیاسی دستگاه حاکمه در لیبی و اتخاذ رویکرد دیکتاتوری و موروثی در انتقال قدرت برای مردم، نابرابری