تحقیق رایگان با موضوع جهان اسلام

اتفاق افتاده و حدود دو قرن از پیدایش آن میگذرد و در طی این دو قرن فراز و نشیبهای فراوانی فراروی این حرکت بوده و با ضعف و قوتهای همراه شده است، در برخی از مقاطع زمانی پیروزیهای عظیمی نصیب آن گشته و گاه نیز در برخی مناطق ناکام مانده و یا با شکست روبه رو بوده است.
در این پویه، جریانهای فکری، فقهی،کلامی و سیاسی متعددی شکل گرفته و نوعی ارتباط مفهومی با مقولههایی مانند: اصلاح دینی، احیاگری دینی، اسلامگرایی سیاسی و… برقرار نموده و هدف آن بازگشت به هویت فراموش شده دینی مسلمانان و تلاش برای احیای آموزههای دینی اصیل اسلامی، همچون حفظ استقلال جوامع اسلامی، مبارزه با وابستگی و استبداد و تقویت فرهنگ دینی و بومی در این جوامع میباشد.
بیداری اسلامی از آغاز تا عصر انقلاب اسلامی ایران، مراحل گوناگونی را پیموده، و در این میان مصلحان و متفکران جهان اسلام در پی چارهجویی برآمده تا بار دیگر عزّت و عظمت را به اسلام و مسلمین برگردانند. مصلحانی که آشنایی با تعالیم اسلام داشته و گذشتهی پرافتخار مسلمانان را باور داشتند، تنها راه نجات را در “احیای هویت اسلامی” و یا “بازگشت به اسلام” دیده و جریان بیدارگرانهای را به راه انداختند. این حرکت که مشخصا با اندیشههای کسانی چون سید جمالالدین اسدآبادی شروع شده بود، همواره در میان حلقههای محدود و معین تبارز یافت و هیچگاه نتوانست به مثابه یک گفتمان مسلط عمل کند، حتی در زمانی که این جریان توسط کسانی چون حسن البناء و سید قطب در مصر ابعاد گستردهتری یافت، باز هم نتوانست وارد زندگی همه تودههای مسلمانان شود و طرحی نو دراندازد. حضرت امام خمینی(ره) برای نخستین بار توانست،گفتمان بیداری اسلامی را تبدیل به عمل سیاسی کرده، و در مدتی بسیار کم، دستاوردهای کلانی برای جامعه اسلامی و جامعه بشری به بار آورد، و مهمترین دستاورد آن این بود که گفتمان بیداری اسلامی تبدیل به گفتمان مسلط شد و اکنون با وقایعی که با عنوان بیداری اسلامی در منطقه رخ داده است، آنچه که در میان تمامی اندیشمندان و محققان بهویژه در جوامع اسلامی پذیرفته شده است، تلقی این جنبشها و انقلابها به مثابه نوعی بیداری اسلامی و بازگشت به اندیشههای ناب و پاک اسلامی میباشد. هر چند عدهای در برخورد با پیشرفتهای تمدن غرب، دنبالهروی از غرب، کنار گذاشتن سنتهای خود را تجویز مینمایند، و گروهی نیز اندیشه میهنپرستی و ناسیونالیسم موجود در اروپای مسیحی نوین قرون شانزدهم به بعد را زمینهساز تحولات اساسی و پیشرفت شگفتانگیز همه جانبه غرب قلمداد نموده و معتقد بودند، در حالی که جهان اسلام همچنان اندیشه امتخواهی و حکومت دینی را سرلوحه خود قرار داده و درگیر عقب ماندگی سیاسی و فکری بود، غرب از جهان وطنی دینی دور شد و به سوی پیشرفت گام نهاد. بدین دلیل، این گروه جنبش وطنخواهی و ناسیونالیسم و وفاداران به میهن و تلاش برای توسعه سرزمین و فرهنگ ملی را راه برونرفت از عقبماندگی جوامع اسلامی میدانستند. انقلاب مشروطیت ایران، آغاز حرکتهای ناسیونالیستی قومی در میان اعراب و ترکها پیامد این جریان فکری بود. (احمدی، 1390: 310) لیکن عدهای دیگر که در اکثریت میباشند نه تنها اسلام را دلیل ضعف جوامع اسلامی ندانسته، بلکه دوری از اسلام و فاصله گرفتن از اندیشههای اصیل اسلامی را عامل عقبماندگی قلمداد، و بازگشت به اسلام راستین را همچون راهحلی برای خروج از بحران تجویز مینمایند.
صرفنظر از پرداختن به چرایی وقوع این تحولات در این پژوهش ضمن تمرکز به کشورهای شمال آفریقا و بررسی کشورهای تونس، مصر، لیبی به دنبال پاسخگویی به این سوال خواهیم بود که، آیا خیزش و جنبشهای مردمی کشورهای یاد شده ریشه دینی و اسلامیخواهی داشته و به مثابه نوعی بیداری اسلامی و بازگشت به اندیشههای ناب و پاک اسلامی بوده؟ یا عوامل بیرونی و دیگری مانند: اقتصادی، اجتماعی و غیره در آن نقش پررنگ داشتهاند؟ در راستای پرداختن به سوال فوق این فرضیه را راهنمای خود قرار میدهیم که خیزشها و حرکتهای مردمی در این کشورها دارای آبشخورها و ریشههای عمیق دینی بوده و از بیداری اسلامی و جنبشهای اسلامی نشأت گرفته است.
1 ـ2 : بیان مسئله :
بیداری اسلامی به پدیدهای اجتماعی تعبیر شده است، که به معنای بازگشت، بیداری و هوشیاری امت اسلامی است، تا به خودباوری رسیده و به دین، کرامت، استقلال سیاسی و اقتصادی و فکر خود مباهات کرده و به عنوان بهترین امت در راستای ایفای نقش طبیعی خود برای مردم تلاش کنند .
بیداری اسلامی پدیدهای برآمده از رویارویی جهان اسلام با تمدن غربی و واکنشی است نسبت به عقبافتادگیهای چند صد ساله جهان اسلام از سوی استعمار و استبداد میباشد .
جنبشهای مردمی و ناآرامیهای داخلی همواره از یکی از شایعترین مسائلی است که در نظام بینالملل وجود داشته است و این کمابیش در کشورهای مختلف جهان، حتی کشورهای توسعه یافته دیده میشود، اما تحولات اخیر منطقه خاورمیانه به خصوص شمال آفریقا که در ظاهر از یک حادثه شروع و دومینوی آن منطقه را دچار ناآرامی نمود، از بسیاری جهات با سایر نمونههای از این دست که در گذشته اتفاق افتاده متفاوت است.
درباره اساس، بنیاد و مفاهیم اولیه تحولات اخیر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا اختلافات متعددی وجود دارد که نوع نگاه به این تحولات را متفاوت کرده است و از سوی شخصیتها و مقامات مختلف کشورهای جهان و به شیوههای متفاوتی تبیین شده است. نامگذاری این تحولات با عناوینی چون خیزش اسلامی، بیداری انسانی، بهار عربی، جنبشهای دموکراسیخواهی، اسلام سیاسی، رادیکالیسم سیاسی، بنیادگرایی رادیکال و غیره، نشاندهنده وجود نظریههای متفاوت در این زمینه است.
واقعیت این است که موج حرکتهای خودجوش مردمی و بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا پدیدهای بسیار گسترده و پیچیده است. و همه حرکتها و جنبشهای اجتماعی فراگیر در طیف متنوعی از عوامل و متغیرها ریشه دارند و بررسی درباره آنها را نمیتوان به ابعاد خاص فرضاً در حوزه عوامل سیاسی محدود کرد. این پدیده درباره حرکتهای خودجوش مردمی و بیداری اسلامی در منطقه نیز درست است و شکی نیست که این تحول بیسابقه، در سطح منطقه بر پایه عناصر فکری و ایدئولوژیکی مهمی شکل گرفته است.
در تحلیلهای جهانی سعی میکنند، عامل اصلی این قیامها نادیده گرفته شود. اشاره میکنند به مسائل اقتصادی و غیراقتصادی- که البته موثر است- اما اقتدار و تاثیرگذاری و عامل اسلام هم در ایجاد تحرک اجتماعی و هم در شکلدهی به ساختارهای پس از فروپاشی نظامهای قدیمی حاکم، کمتوجهی میشود. فرضیه پژوهش حاضر این است، که اسلام و ارزشهای دینی، زمینه اصلی خیزشها مسلمین جهان میباشد، ولی در این میان عوامل زمینهای و ساختهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی در داخل، و نظام استکبار و مداخلات خارجی، در کنار وابستگی حکام به دولتهای غربی به عنوان عوامل زمینهای خارجی، بر بیداری اسلامی تاثیرگذار هستند.
1-3 : اهمیت و ضرورت تحقیق :
حرکت بیداری اسلامی یا خیزش اسلامی، به عنوان عظیمترین و گستردهترین پدیده سیاسی و اجتماعی عصر حاضر، تاثیرات شگرف و عمیقی در روند تحول خود بر روی جهان عرب و نظام سیاسی منطقه بر جای گذاشته است، و اکنون حضور قدرتمند این حرکت در معادلات سیاسی جهان به گونهای شکل گرفته است که، به وضوح قدرتهای بزرگ را به وحشت انداخته، زیرا اسلام سیاسی به مثابه بزرگترین چالش پس از جنگ سرد در مقابل آنان قد برافراشته است، به همین خاطر مطالعه بیداری اسلامی و بررسی و تجزیه و تحلیل آن از مدتها پیش در دستور کار آنان قرار گرفته، که از آن احساس بیم و هراس داشتهاند و هماینان برای فهم و شناسایی بیداری اسلامی و یافتن راههای مقابله و انهدام و یا به انزوا و انحراف کشیدن این موج تلاشهای گستردهای را شروع کردهاند .
لذا شناخت و بررسی زوایای مختلف شکلگیری این حرکت عظیم و تجزیه و تحلیل عوامل و زمینههای بروز آن با توجه به ضرورتها و موقعیتهای جدیدی که بیداری اسلامی در جهان اسلام پیدا کرده، لازم است که توجه بیشتری به این امر حیاتی صورت گیرد، چرا که غفلت و فراموشی آن میتواند لطمات جبرانناپذیری به پیکر جهان اسلام وارد کند .
1-4: اهداف تحقیق
1-4-1: هدف اصلی تحقیق :
بررسی میزان تاثیر بیداری اسلامی در تغییر سیاسی کشورهای مصر، لیبی و تونس
1-4-2: اهداف فرعی تحقیق:
1- بررسی اصول و مبانی نظری بیداری اسلامی
2- بررسی تاریخچه جنبشها و بیداری اسلامی
3- بررسی سیر و مراحل بیداری اسلامی در تونس
4- بررسی سیر و مراحل بیداری اسلامی در مصر
5- بررسی سیر و مراحل بیداری اسلامی در لیبی
1-5: سوالات تحقیق
1-5-1: سوال اصلی تحقیق:
بیداری اسلامی به چه میزان در تغییر سیاسی کشورهای تونس، مصر و لیبی موثر بوده است ؟
1-5-2: سوالات فرعی تحقیق :
1- اصول و مبانی بیداری اسلامی کدامند ؟
2- تاریخچه جنبشها و بیداری اسلامی به چه صورت بوده است؟
3- سیر مراحل بیداری اسلامی در تونس به چه صورت بوده است ؟
4- سیر مراحل بیداری اسلامی در مصر به چه صورت بوده است ؟
5- سیر مراحل بیداری اسلامی در لیبی به چه صورت بوده است ؟
1-6: روش شناسی
1-6-1: روش تحقیق
این تحقیق از نوع تحقیق توصیفی (توصیفی – تحلیلی) است. در توضیح این مطلب باید گفت :
در پژوهش توصیفی به معنی اخص آن، محقق الزاماً در پی کشف و توضیح روابط، همبستگیها و احتمالاً آزمودن فرضها و پیشبینی رویدادها نیست. (نادری و صیف نراقی، 40:1388) یعنی آنچه را که هست توصیف و تفسیر میکند و به شرایط یا روابط موجود، عقاید متداول به فرایندهای جاری و آثار مشهود یا روندهای در حال گسترش توجه دارد و تمرکز آن در درجه اول به زمان حال است. هر چند غالباً رویدادها و آثار گذشته را نیز که به شرایط موجود مربوط میشود مورد بررسی قرار میدهد.
تحقیقات توصیفی از نظر شیوه نگارش و پرداختن به مسئله به دو دسته تقسیم میشود :
1- تحقیقات توصیفی محض
2- تحقیقات توصیفی تحلیلی
ـ در تحقیقات توصیفی محض: محقق صرفاً به کشف و تصویرسازی ماهیت، ویژگیهای وضعیت موجود، موضوع و مساله تحقیق میپردازد. (حافظ نیا،60:1382)
ـ در تحقیقات توصیفی تحلیلی: محقق علاوه بر تصویرسازی آنچه که هست، به تشریح و تبیین دلایل چگونه بودن و چرایی وضعیت مساله و ابعاد آن میپردازد. محقق برای تبیین و توجیه دلایل، نیاز به تکیهگاه استدلال محکمی دارد. این تکیهگاه از طریق جستجو در ادبیات و مباحث نظری تحقیق و تدوین گزارهها و قضایای کلیه موجود، درباره آن فراهم میشود. (حافظ نیا،61:1382)
بنابر آنچه گفته شده، این تحقیق، از نوع تحقیقات توصیفی – تحلیلی است. در این روش، هدف، توصیف عینی، واقعی و منظم خصوصیات یک موقعیت یا یک موضوع است. در اینگونه تحقیقات پژوهشگر سعی میکند تا آنچه هست را، بدون هیچگونه دخالت یا استنتاج ذهنی گزارش دهد، و نتایج عینی از موقعیت بگیرد. محقق الزاماً در پی کشف و توضیح روابط، همبستگیها و احتمالاً آزمودن فرضها، و پیش بینی رویدادها نیست، بلکه بیشتر توجه او در جهت توصیف کردن و گزارشنویسی از موقعیتها و وقایع بر اساس اطلاعات است که صرفا جنبه وصفی دارد. (اسماعیلی و بیابانگرد، 42:1382)
1-6-2 : جامعه آماری
این پزوهش فاقد جامعه آماری است.
1-6-3: روش نمونهگیری
در این تحقیق به واسطه لزوم عمومیت نمونه، نمونهگیری انجام نشده است و کل جامعه هدف مورد بررسی قرار گرفته است.
1-6-4: ابزار گردآوری دادهها
با توجه به اینکه در این پژوهش با دادههای غیرعددی و غیرمقداری روبرو هستیم و از آنجایی که جامعه هد